کلبه احساس
 
 
چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, :: 11:28 ::  نويسنده : سفیدوش

خداوندا با تو سخن میگویم:
ناتوان بودم یاریم کردی
گمراه بودم هدایتم کردی
تنها بودم صدایم کردی
اسیر بودم رهایم کردی
زشت بودم نگاهم کردی
الوده بودم پاکم کردی
محکوم بودم ازادم کردی
انگشت نما بودم انگشت شمارم کردی
تو را سپاس میگویم که نجاتم دادی



چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, :: 11:26 ::  نويسنده : سفیدوش

رفتیم خواستگاری برای داییم دختره پراید میخواست پاشدیم اومدیم!‌ گفتیم دختر نمیدید ندید این شرط های تخیلی چیه میزارید!
مردم چه پر توقع شدن ! :-|



چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, :: 11:26 ::  نويسنده : سفیدوش

حسین جان؛
سائل و
سینه زن و
سیب،
سحر،
سوره فجر،
سوزدل بهرعزای تو دمادم داریم،
هفت سین کرمت جور همیشه آقا،
ما فقط یک "سفرکرببلا"کم داریم



چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, :: 11:25 ::  نويسنده : سفیدوش

یکی دیگه از دشواری های خونه تکونیم اینه که...
قاب سنگین پنجره رو در میارم
قشنگ تمیزش میکنم
برق میزنه در حد بنز.....
بعد که میذارمش سرجاش...
تمام کثیفیاش برام شکلک در میارن
کصصصافططططططططططططا



چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, :: 11:25 ::  نويسنده : سفیدوش

ای دل غافل ... ماه قبل سر جلسه کنکور ارشد چند تا پسته تو جیبم موند ... حیف خوردمشون تو راه برگشت... اگر نه الان میفروختم یه لباسی چیزی این شب عیدی میخریدما... سرمایه ام رو مفت مفت خوردم و یه ابم روش...



چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, :: 11:24 ::  نويسنده : سفیدوش

اگه دروغ بگم ....
امروز خیلی تو فکر بودم (تو فکر یه سقف) سوار تاکسی شدم محکم درو بستم راننده تاکسی گفت:محکمتر!!!
منم که اصلاً تو این دنیا نبودم، درو باز کردم و با آخرین قدرت بستم ...
راننده قاطی کرد دو دستی کوبید تو سرش گفت آقا چه خبرته؟؟؟
تازه فهمیدم چیکار کردم...
مسافرا همه قش(غش) کرده بودند از خنده
لایک=چه بی مزه!!!



چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, :: 11:23 ::  نويسنده : سفیدوش

یادش بخیر قدیما رو عیدی فک و فامیل حساب باز میکردیم ؛ امسال خیلی بهمون لطف کنن ماچمون میکنن …
(دیگه خیلی بهشون زور بیاد یه چکم میزنن تو گوشمون که چرا اومدی خونمون تو این گرونی ؟؟؟



چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, :: 11:23 ::  نويسنده : سفیدوش

داشتم برنامه‌هاى مهم آینده م رو مرور میکردم،
از شما چه پنهون به جز مسواکى که تا دقایقى دیگه میزنم، باقیش دور از دسترسه:((



چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, :: 11:22 ::  نويسنده : سفیدوش

برنده جایزه نوبل ادبیات در زمان تقدیم جایزه خود به همسرش گفت:
این جایزه را به همسر عزیزم تقدیم میکنم که با نبودنش باعث شد من بتوانم این کتاب را تمام کنم.



چهار شنبه 30 اسفند 1391برچسب:, :: 11:22 ::  نويسنده : سفیدوش

یه روش خوب واسه اینکه وقتی باباتون از پشت کامپیوتر بلند نمیشه ساعت کامپیوترو دو ساعت ببرین جلو!!!!امتحان شده ها جواب میده حتما



درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان کلبه احساس و آدرس sefidvash.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 19
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 29
بازدید ماه : 133
بازدید کل : 30301
تعداد مطالب : 86
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1



چت روم فارسی